Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@02:18:59 GMT

در مسیر باخت شطرنج زندگی!

تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۲۷۸۰۲

در مسیر باخت شطرنج زندگی!

به همراه یکی از دوستانم و نامزدش در یکی از پارک‌های منطقه قاسم آباد مشغول شطرنج بازی بودیم به طوری که متوجه گذر زمان نشدم وقتی به خود آمدم که پاسی از شب گذشته بود و خانواده ام از شدت نگرانی مدام به گوشی من زنگ می‌زدند در همین حال ...

به گزارش خراسان، زن مطلقه ۲۲ ساله‌ای که به منظور شکایت از برادر کوچک‌ترش وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود با بیان این که برادرم مرا کتک زده است درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:

۱۶ سال بیشتر نداشتم که به خواستگاری جوان ۳۰ ساله‌ای پاسخ مثبت دادم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن زمان هیچ گاه فکر نمی‌کردم که این تفاوت سنی مشکلی در زندگی مشترکم به وجود بیاورد چرا که معتقد بودم عشق و علاقه به یکدیگر هرگونه مشکلی را حل می‌کند، اما وقتی وارد حقیقت زندگی مشترک شدم تازه فهمیدم من در دنیایی دیگر سیر می‌کردم و واقعیت‌های زندگی با افکار من تفاوت زیادی دارد هنگامی که دوستانم از ارتباط صمیمی با همسرانشان تعریف می‌کردند من نمی‌توانستم آن‌ها را درک کنم چرا که هنوز «حبیب» را به عنوان همسرم باور نداشتم.

من در آن سن و سال دست به رفتار‌هایی کودکانه می‌زدم که برای همسرم قابل پذیرش نبود. خلاصه این اختلاف سنی در رفتار و گفتار ما نیز نمایان بود به طوری که باعث بروز اختلافات شدیدی بین من و حبیب شد تا این که بالاخره تصمیم گرفتیم از یکدیگر جدا شویم.

او منزلی را که در آن ساکن بودیم به عنوان مهریه به نام من سند زد و من هم به صورت توافقی از او جدا شدم. ابتدا قصد داشتم به صورت مجردی زندگی کنم، اما پدرم اجازه نداد و بدین ترتیب من در حالی به خانه پدرم بازگشتم که با برادر بزرگ ترم رابطه صمیمانه‌ای داشتم و با تشویق او همچنان به تحصیلاتم ادامه دادم و وارد دانشگاه شدم.

اما در این میان برادر کوچک ترم درباره من سخت گیری می‌کرد و مدام مرا زیر نظر می‌گرفت. من هم که دوست نداشتم حرمت خانوادگی ما شکسته شود گاهی حتی توهین‌ها و تهمت‌های ناروای او را نیز تحمل می‌کردم.

در این شرایط با یکی از دوستانم که ازدواج کرده بود معاشرت بیشتری داشتم و به منزل آن‌ها رفت و آمد می‌کردم تا این که شب گذشته به همراه همان دوستم و نامزدش به پارکی در منطقه قاسم آباد رفتیم. بعد از صرف شام، نامزد دوستم صفحه شطرنج را باز کرد من هم که علاقه زیادی به این بازی دارم وارد بازی شطرنج شدم و گوشی تلفنم را نیز خاموش کردم، اما چنان سرگرم بازی بودم که متوجه گذر زمان نشدم.

زمانی به خود آمدم که پاسی از شب گذشته بود سراسیمه گوشی تلفنم را روشن کردم و تازه متوجه شدم که خانواده‌ام خیلی نگران شده و تماس‌های زیادی با من گرفته اند به همین دلیل از نامزد دوستم خواستم مرا به خانه برساند، اما وقتی وارد منزل شدم برادرم از من سوال کرد که تا این وقت بامداد کجا بوده ام؟

من هم با پاسخی سربالا به او گفتم به شما ربطی ندارد! با این جمله، برادرم مرا به داخل اتاق هل داد که سرم محکم به دیوار خورد و آسیب دید. حالا هم به کلانتری آمده ام تا ...

به دستور سرهنگ سیدرضا معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) بررسی این ماجرا در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد و در نهایت با راهنمایی‌های مشاور کلانتری، زن جوان در حالی از شکایت خود صرف نظر کرد که فهمید در مسیر باخت شطرنج زندگی قرار گرفته است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: کتک کاری قاسم آباد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۲۷۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 

به گزارش همشهری آنلاین، زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزی‌های دخترم خسته شده‌ام و می‌خواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز مانده‌ام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.

لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون می‌رفت و لباس‌های بسیار زننده‌ای می‌پوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر می‌کشیدم اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمی‌کردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.

جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط... فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم می‌زد و دست‌هایم را می‌سوزاند

این ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمی‌توانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافه‌کاری تا نیمه‌های شب به خانه نمی‌آمد و گاهی نیز تا سپیده‌دم در منزل دوستانش به سر می‌برد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونه‌ای که حتی در مهمانی‌ها هم گوشی تلفن از دستش نمی‌افتاد.

در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقه‌ای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!

این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چرب‌زبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد می‌خواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمی‌توانستند با این فرهنگ زندگی کنند.

من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکس‌های بسیار زننده و شرم‌آوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیبایی‌های ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرف‌ها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.

از آن روز به بعد هیچ‌کدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمی‌دانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.

با توجه به حساسیت این پرونده، مشاوره‌های روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنمایی‌های سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتاده‌اند و آینده خود را نابود کرده‌اند.

کد خبر 848595 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم نوجوان خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • سرقت ۱۵ هزار دلار توسط سرایدار خانه
  • ماجرای تیراندازی، دکتر قلابی را رسوا کرد
  • یک پله سقوط مقصودلو و طباطبایی در رنکینگ جهانی شطرنج
  • نجات یک راس بره آهو در شهرستان خوسف توسط پلیس
  • اسبقیان: فدراسیون شطرنج با حضور پریدر در مسیر رو به رشدی قرار گرفته/ آرامش خوبی در این رشته حاکم است
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • گزارشی از چند روز مراجعه به پلیس امنیت؛ توقیف‌های پولساز
  • هدایت و تربیت، مهمترین رسالت معلمان
  • درخشش شطرنج باز خوزستان در مسابقات شهر‌های آسیا
  • جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...